آرتروز Arthritis
ارتباط آرتروز با نوروساینس و روانشناسی شخصیت: نگاهی جامع به تعامل مغز، درد و رفتار
 مقدمه
آرتروز (Arthritis) یکی از شایعترین بیماریهای مزمن مفصلی است که میلیونها نفر در سراسر جهان را تحتتأثیر قرار میدهد. این بیماری تنها به تخریب غضروف و التهاب محدود نیست؛ بلکه در سطح عمیقتر، شامل تعامل پیچیدهای میان سیستم ایمنی، عصبهای محیطی، مغز و حتی ویژگیهای روانشناختی فرد میشود. پژوهشهای اخیر در نوروساینس نشان دادهاند که تجربه درد در آرتروز نه فقط از عامل فیزیولوژیک بلکه از پردازشهای عصبی و هیجانی ناشی از شخصیت و سبک مقابلهای فرد نیز تأثیر میپذیرد.
۱. فیزیولوژی و نوروساینس درد در آرتروز
۱-۱. مسیرهای عصبی درد
در آرتروز، انتهای عصبی C-fiber و A-delta در غشای مفصلی فعال میشوند و پیامهای درد را از طریق نخاع به تالاموس و سپس قشر حسی مغز میفرستند. پژوهشهای fMRI نشان دادهاند که در بیماران مبتلا به آرتروز فعالسازی بیش از حد در نواحی اینسولا (insula) و ناحیه قدامی سینگولیت مغز (anterior cingulate cortex (ACC))وجود دارد، که مرتبط با درک هیجانی درد است.
۱‑۲. پلاستیسیته عصبی و درد مزمن
درد مزمن باعث حساسیتزایی در سیستم عصبی مرکزی میشود. این پدیده، موسوم به حساسیت مرکزی(central sensitization)، منجر به افزایش پاسخ مغز حتی به محرکهای خفیف میگردد. در نتیجه، فرد با گذر زمان حساستر و آسیبپذیرتر نسبت به درد میشود – سازوکاری که در نوروساینس «یادگیری پاتولوژیک» نام دارد.
۲. ارتباط روانشناسی شخصیت با درد و سازگاری در آرتروز
۲‑۱. تیپهای شخصیتی آسیبپذیر
مطالعات روانی اخیر نشان میدهند که ویژگیهای شخصیتی میتوانند شدت درد و سازگاری بیمار با آرتروز را پیشبینی کنند:
نوروتیسیزم بالا → افزایش تمرکز بر درد، افزایش احساس ناتوانی
درونگرایی شدید → کاهش تمایل به بیان درد و جستجوی حمایت
وظیفهشناسی و تابآوری بالا → تطابق بهتر با درمانهای فیزیکی و تمرینات توانبخشی
در واقع، نحوه درک و واکنش فرد به درد تا حد زیادی بازتاب الگوهای شناختی و هیجانی اوست.
۲‑۲. مکانیزمهای شناختی–هیجانی
در افراد مبتلا به آرتروز، مغز نه تنها درد را حس میکند بلکه آن را *تفسیر* نیز مینماید. افراد با سبک فکری منفی یا فاجعهآمیز معمولاً در آمیگدال و قشر پیش پیشانی(PFC) کاهش کنترل عصبی بر پاسخهای هیجانی نشان میدهند. نتیجه این الگو، چرخهای از اضطراب، تنش عضلانی و تشدید درد است.
۳. نوروساینس درمان: از ذهن تا مغز
۳‑۱. آموزش نوروپلاستی و تمرینات ذهنی
مداخلات مدرن مانند بیوفیدبک(mindfulness-based stress reduction (MBSR)کاهش استرس مبتنی بر ذهنآگاهی ، (biofeedback) و نوروفیدبک neurofeedback اثبات کردهاند که میتوانند فعالیت بیش از حد شبکه درد مغز را کاهش دهند. اسکنهای مغزی نشان میدهد پس از ۸ هفته تمرین ذهنآگاهی در بیماران آرتروزی، کاهش معنیداری در فعالیت ACC و insula رخ میدهد.
۳‑۲. درمان شناختی–رفتاری (CBT)
CBT از طریق اصلاح افکار ناکارآمد در مورد درد و تقویت احساس کنترل میتواند مدارهای عصبی مرتبط با درد روانی را دوباره تنظیم کند. پژوهشهای نوروساینس حاکی است که اثرات CBT در سطح شبکه پیشپیشانی مغز مشهود است، جایی که تنظیم شناختی هیجانات صورت میگیرد.
۴. نقش شخصیت در موفقیت درمان
روانشناسی شخصیت نشان میدهد که برونگرایی، انعطافپذیری و تابآوری عاطفی پیشبینیکنندههای مهمی برای پایبندی به درمان هستند. افرادی با **وجدانگرایی بالا** احتمال بیشتری دارند رژیم تمرینی را رعایت کنند، در حالیکه افراد **اجتنابی یا مضطرب** زودتر از درمان ناامید میشوند. بنابراین، شخصیسازی درمان آرتروز باید شامل ارزیابی روانشناختی نیز باشد، نه فقط اسکن مفصل.
۵. جمعبندی
آرتروز ترکیبی از یک اختلال فیزیولوژیک و روانی–عصبی است. درک این که مغز، شخصیت و مفاصل در یک شبکه مشترک عمل میکنند، مسیر درمانهای نوین را هموار کرده است. امروزه مدلهای «زیستی–روانی–اجتماعی» جایگزین رویکرد صرفاً دارویی شدهاند. پژوهشهای آینده در نوروپسیکولوژی امید دارند که با شناسایی امضاهای عصبی خاص هر تیپ شخصیتی، درمانهای هدفمندتری طراحی شود.