تفاوت در تجربه‌ی صمیمیت میان زنان و مردان

تفاوت در تجربه‌ی صمیمیت میان زنان و مردان از دیدگاه روان‌شناسی شخصیت و علوم اعصاب

تفاوت در تجربه‌ی صمیمیت میان زنان و مردان؟؟؟صمیمیت، یکی از بنیادی‌ترین نیازهای روانی انسان است و پایه‌ی اصلی پیوندهای عاطفی در روابط زوجین را شکل می‌دهد. با این حال، مطالعات روان‌شناسی شخصیت نشان داده‌اند که زنان و مردان در شیوه‌ی تجربه، ابراز و درک صمیمیت تفاوت‌های قابل‌توجهی دارند. این تفاوت‌ها نه نشانه‌ی ضعف یا سوءتفاهم، بلکه بازتاب ساختارهای عصبی، تفاوت‌های شخصیتی و الگوهای اجتماعی یادگیری است.

نگاه روان‌شناسی شخصیت به صمیمیت

در نظریه‌ی شخصیت «کارل یونگ»، اصل مکمل بودن (Anima و Animus) بیان می‌کند که درون هر انسان ویژگی‌هایی از جنس مخالف وجود دارد، اما میزان فعال بودن این بخش‌ها در افراد متفاوت است. از همین‌رو زنان معمولاً از لحاظ هیجانی و ارتباطی حساس‌تر عمل می‌کنند و مردان بیشتر از مسیر تجربه‌ی عملی و غیرکلامی احساس نزدیکی می‌کنند.
مطالعات مبتنی بر مدل پنج‌عاملی شخصیت (Big Five) نیز نشان داده است که در میانگین جمعیتی، زنان در صفت برون‌گرایی هیجانی (Extraversion-Affect) و همدلی (Agreeableness) امتیاز بالاتری دارند. این صفات موجب می‌شود که آنان برای احساس نزدیکی، به گفت‌وگو و تبادل عاطفی نیاز بیشتری داشته باشند. در مقابل، مردان در بعد ثبات هیجانی (Emotional Stability) و عمل‌گرایی (Conscientiousness) گرایش بالاتری نشان می‌دهند، که همین امر باعث می‌شود «بودن در کنار» برایشان معادل با عشق و اعتماد تلقی شود.

یافته‌های نوروساینس در درک تفاوت صمیمیت

نوروساینس اجتماعی (Social Neuroscience) با استفاده از تصویربرداری fMRI نشان داده است که هنگام برقراری گفت‌وگوهای احساسی، در مغز زنان نواحی مرتبط با پردازش هیجان و زبان مانند قشر جلویی میانی (mPFC) و آمیگدالا به‌صورت هم‌زمان فعال می‌شوند. این پدیده باعث افزایش حس پیوند از طریق گفت‌وگو و تماس چشمی می‌شود.
در مردان اما هنگام تجربه‌ی صمیمیت غیرکلامی، فعالیت بیشتری در نواحی مرتبط با هماهنگی حرکتی، هم‌جهتی و پاداش دوپامینی دیده می‌شود؛ به‌ویژه در نوکلئوس اکومبنس (Nucleus Accumbens) و مخچه. این تفاوت عصبی نشان می‌دهد که مغز مردان حضور هم‌زمان و مشارکت در فعالیت را به‌عنوان شاخص نزدیکی پردازش می‌کند، نه لزوماً گفت‌وگو.
به‌عبارت دیگر، وقتی یک زن دوست دارد روبه‌روی شریکش بنشیند و حرف بزند، در واقع در حال فعال‌سازی سیستم ارتباطی و هیجانی مغز خود است. اما مرد وقتی در کنار شریکش به کاری مشترک مشغول است – مثلاً رانندگی، تماشای فیلم یا قدم زدن – از نظر عصبی همان سطح از پیوند عاطفی را تجربه می‌کند.

مثال‌های کاربردی از روابط واقعی

در جلسات مشاوره زوج‌درمانی، اغلب مشاهده می‌شود که زنان از «سکوت» همسر خود در هنگام بروز مشکل گلایه دارند. برای زن، سکوت نشانه‌ی بی‌توجهی تلقی می‌شود، در حالی که برای مرد ممکن است سکوت نوعی همدلی غیرکلامی یا فرصتی برای تفکر باشد.
برای نمونه، در مطالعه‌ای که در سال ۲۰۱۹ در دانشگاه کمبریج انجام شد، محققان دریافتند که مردان هنگام مواجهه با تعارض عاطفی، فعالیت بیشتری در قشر پیش‌پیشانی میانی (dlPFC) دارند؛ ناحیه‌ای که با حل مسئله مرتبط است، نه با بیان هیجانات. در مقابل، زنان در همان موقعیت، فعالیت بالاتری در نواحی لیمبیک (مراکز هیجانی) نشان دادند. این یافته نشان می‌دهد که مردان در موقعیت‌های احساسی تمایل دارند «مسئله را حل کنند»، در حالی که زنان تمایل دارند «احساس را بیان کنند».

نقش تفاوت‌های فرهنگی و اجتماعی

نباید فراموش کرد که بخشی از این تفاوت‌ها توسط فرهنگ و نقش‌های جنسیتی نیز شکل می‌گیرد. از کودکی، دختران تشویق به بیان احساسات و گفت‌وگو می‌شوند، در حالی که پسران اغلب با الگوی «خونسردی و عمل‌گرایی» بزرگ می‌شوند.
مطالعاتی در روان‌شناسی رشد نشان می‌دهد که تا سن ۵ سالگی، دختران به‌طور میانگین واژگان هیجانی بیشتری نسبت به پسران به کار می‌برند. این تفاوت زبانی بعدها در روابط بزرگسالی نیز بازتاب می‌یابد و سبب می‌شود صمیمیت برای زنان بیشتر با گفت‌وگو معنا پیدا کند.

صمیمیت از دیدگاه نظریه دلبستگی

نظریه دلبستگی (Attachment Theory) جان بالبی نیز توضیح دیگری برای تفاوت‌های زن و مرد در احساس نزدیکی ارائه می‌دهد.
افرادی با سبک دلبستگی ایمن، چه زن و چه مرد، قادرند میان گفت‌وگو و حضور بدنی تعادل برقرار کنند. اما کسانی که سبک دلبستگی ناایمن دارند، ممکن است صمیمیت را تنها در یکی از این دو شکل جست‌وجو کنند. زنان با دلبستگی اضطرابی معمولاً تمایل دارند رابطه را از طریق گفت‌وگو حفظ کنند، در حالی که مردان با دلبستگی اجتنابی ممکن است از مکالمات احساسی دوری کنند و صمیمیت را صرفاً در «بودن بدون حرف» معنا کنند.

چگونه این آگاهی به بهبود روابط کمک می‌کند؟

شناخت این تفاوت‌ها می‌تواند نقطه‌ی آغاز ترمیم بسیاری از سوءتفاهم‌های عاطفی باشد. زوجینی که از این تفاوت‌ها آگاه می‌شوند، یاد می‌گیرند زبان عاطفی شریک خود را ترجمه کنند.

برای مثال:

اگر زنی بداند که همسرش از طریق «در کنار بودن» عشق خود را نشان می‌دهد، دیگر سکوت او را به‌عنوان بی‌علاقگی تفسیر نخواهد کرد.

و اگر مردی درک کند که گفت‌وگو برای شریکش نوعی نیاز عاطفی است، تلاش خواهد کرد حتی در حد چند دقیقه، ارتباط کلامی برقرار کند.

در مشاوره‌های روان‌شناسی شخصیت، یکی از تمرین‌های رایج برای افزایش صمیمیت این است که زوج‌ها در محیطی آرام بنشینند و برای چند دقیقه فقط با نگاه ارتباط برقرار کنند. در بیشتر موارد، زنان احساس رضایت بیشتری دارند، اما با تکرار تمرین، مردان نیز به تدریج درک می‌کنند که گفت‌وگو می‌تواند تجربه‌ای عمیق از نزدیکی ایجاد کند.

با مشاوره آنلاین زندگی بهتری بساز. تو لایق آرامشی. واتس آپ ۰۹۲۲۵۳۷۷۵۹۷ و اینستا roya.zahedi.clinic


 

 

This will close in 20 seconds