روانشناسی ورزش /روانشناس رویا زاهدی

روانشناسی ورزش

ورزش و فعالیت بدنی از زمان های قدیم جزئی از زندگی انسان بوده است. اما در چند دهه اخیر، توجه به شناخت و روانشناسی ورزش به عنوان یک حوزه جداگانه از مطالعات ورزشی بیشتر شده است. شناخت و روانشناسی ورزش به بررسی تأثیر ورزش بر عواطف، روحیه، تمرکز، خودکارآمدی، تفکر و حافظه فرد می‌پردازد. این حوزه درک بهتری از روند تصمیم‌گیری، مدیریت استرس، افزایش روحیه رقابتی و بهبود عملکرد ورزشی فراهم می‌کند.

یکی از مفاهیم مهم در شناخت و روانشناسی ورزش، تأثیر ورزش بر سلامت روانی است. آزمایشات و مطالعات نشان داده‌اند که فعالیت بدنی منظم می‌تواند بهبودی چشمگیر در سلامت روانی افراد داشته باشد. ورزش می‌تواند عواطف مثبت را تقویت کند و احساس خوشحالی و رضایت را افزایش دهد. همچنین، ورزش بهبود قابل توجهی در کاهش افسردگی و استرس داشته و احساس آرامش را تقویت می‌کند.

افزایش خودشناسی و اعتماد به نفس نیز از جمله تأثیرات روانشناختی ورزش است. ورزشکاران با پیشرفت در عملکرد ورزشی خود، اعتماد به نفس بیشتری به دست می‌آورند و این اعتماد به نفس به طور طبیعی به سایر زمینه‌های زندگی انتقال می‌یابد. همچنین، ورزش می‌تواند به فرد کمک کند تا خودش را بهتر بشناسد و از توانایی‌ها و محدودیت‌های خود آگاهی پیدا کند.

ورزش به عنوان یک راهکار موثر برای کاهش استرس شناخته شده است. فعالیت بدنی منظم می‌تواند سطح استرس را کاهش دهد و روش‌های موثری برای مدیریت استرس ارائه کند. همچنین، ورزش به افزایش تمرکز و تمرکز کمک می‌کند. آزمایشات نشان داده‌اند که فعالیت بدنی منظم می‌تواند به طور مستقیم تمرکز را بهبود دهد و توانایی فرد برای تمرکز بر روی وظایف را افزایش دهد.

روحیه رقابتی نیز یکی از جنبه‌های مورد بررسی در شناخت و روانشناسی ورزش است. ورزشکاران در فعالیت‌های رقابتی، روحیه رقابتی و تمایل به برنده شدن را تقویت می‌کنند. این روحیه رقابتی می‌تواند در زمینه‌های دیگر زندگی نیز تأثیرگذار باشد و افراد را ترغیب کند تا به هدف‌های خود دست یابند و تلاش بیشتری برای بهبود عملکرد خود بکنند.

در نهایت، شناخت و روانشناسی ورزش نشان می‌دهد که ورزش و فعالیت بدنی تأثیر قابل توجهی بر روانشناختی و عملکرد افراد دارد. فهم بهتر از تأثیرات ورزش بر عواطف، روحیه، تمرکز و عملکرد فرد می‌تواند به مربیان، ورزشکاران و تمام افرادی که در حوزه ورزش فعالیت می‌کنند، کمک کند تا بهترین استراتژی‌ها و روش‌ها را برای بهبود عملکرد و افزایش سطح روانشناختی ورزشکارانشان شناسایی و به کار بگیرند.

حافظه و فراموشی /روانشناس رویا زاهدی

حافظه و فراموشی

پرده برداری از پیچیدگی ذهن انسان

حافظه یک جنبه اساسی از شناخت انسان است که به افراد اجازه می دهد اطلاعات را حفظ و به خاطر بیاورند. این فرآیند پیچیده ای است که شامل رمزگذاری، ذخیره سازی و بازیابی اطلاعات و تجربیات حسی است. با این حال، در کنار ظرفیت عظیم حافظه، پدیده عجیب فراموشی نیز نهفته است. فراموشی شامل ناتوانی در بازیابی یا یادآوری اطلاعات رمزگذاری شده قبلی است. در حالی که ممکن است به عنوان یک نقص در سیستم شناختی انسان ظاهر شود، از طریق درک فراموشی است که می‌توانیم به طور کامل پیچیدگی‌ها و پیچیدگی‌های حافظه را درک کنیم. این مقاله به بررسی مکانیسم های حافظه و فراموشی، از جمله انواع مختلف حافظه و عوامل موثر بر فراموشی می پردازد و در عین حال مثال هایی برای نشان دادن این مفاهیم ارائه می دهد.

  1. انواع حافظه:
  1. ۱. حافظه حسی:

حافظه حسی به مرحله اولیه حافظه اطلاق می شود که در آن محرک های محیط به طور خلاصه ثبت می شوند. حافظه نمادین، مسئول خاطرات حسی دیداری، و حافظه پژواک، مسئول خاطرات حسی شنیداری، دو زیرگروه در حافظه حسی هستند. حافظه نمادین را می توان از طریق آزمایش حافظه نمادین انجام شده توسط جورج اسپرلینگ نشان داد.

  1. ۲. حافظه کوتاه مدت:

حافظه کوتاه مدت که به عنوان حافظه فعال نیز شناخته می شود، امکان ذخیره سازی و دستکاری موقت اطلاعات را فراهم می کند. ظرفیت و مدت زمان محدودی دارد اما به عنوان دروازه ای برای حافظه بلند مدت عمل می کند. به عنوان مثال، آزمون بازه رقمی ظرفیت حافظه کوتاه مدت را ارزیابی می کند.

  1. ۳. حافظه بلند مدت:

حافظه بلندمدت شامل پایگاه داده وسیعی از اطلاعات است که در دوره های طولانی باقی می ماند. این نوع حافظه به دو دسته حافظه آشکار و حافظه ضمنی تقسیم می شود. حافظه آشکار بیشتر به حافظه اپیزودیک و حافظه معنایی تقسیم می شود که به ترتیب مسئول تجربیات شخصی و دانش عمومی هستند. از سوی دیگر، حافظه ضمنی شامل حافظه رویه ای، اثرات اولیه و شرطی سازی کلاسیک است. بیماری آلزایمر نمونه ای از شرایطی است که بر حافظه بلند مدت تأثیر می گذارد.

  1. رمزگذاری و ذخیره سازی:
  1. ۱. رمزگذاری:

رمزگذاری به فرآیند تبدیل محرک های حسی ورودی به شکلی اشاره دارد که بتوان آن را ذخیره کرد و متعاقباً به خاطر آورد. فرآیندهای متعددی در رمزگذاری وجود دارد، مانند رمزگذاری بصری، صوتی و معنایی. تحقیق آلن بدلی در مورد رمزگذاری و حافظه اهمیت رمزگذاری معنایی را در حافظه بلند مدت نشان داد.

  1. ۲. ذخیره سازی:

پس از کدگذاری، اطلاعات از طریق فرآیند ذخیره سازی حفظ می شود. مدل اتکینسون-شیفرین، حافظه حسی، حافظه کوتاه مدت و حافظه بلند مدت را به عنوان اجزای ذخیره سازی جداگانه پیشنهاد کرد. مناطق مختلف مغز، مانند هیپوکامپ و آمیگدال، نقش مهمی در تثبیت و ذخیره خاطرات دارند.

III. بازیابی و فراموشی:

  1. ۱. بازیابی:

بازیابی به فرآیند دسترسی به اطلاعات ذخیره شده و بازگرداندن آن به آگاهی آگاهانه اشاره دارد. حافظه وابسته به زمینه و حافظه وابسته به حالت بر اثربخشی بازیابی تأثیر می گذارند. مطالعه معروف «گاددن و بدلی» تأثیر بافت محیطی بر بازیابی را نشان داد.

  1. ۲. عوامل مؤثر در فراموشی:

الف) نظریه تداخل:

نظریه تداخل بیان می کند که فراموشی به دلیل تداخل سایر خاطرات مشابه که فرآیند بازیابی را مختل می کند رخ می دهد. تداخل پیشگیرانه و عطف به ماسبق دو شکل از تداخل هستند که بر بازیابی حافظه تأثیر می گذارند.

ب) نظریه زوال:

تئوری فروپاشی نشان می دهد که فراموشی به دلیل ضعیف شدن تدریجی آثار حافظه در غیاب بازیابی اتفاق می افتد. در حالی که محو شدن خاطرات ممکن است رخ دهد، مهم است که در نظر داشته باشید که برخی از خاطرات را می توان در مدت طولانی بدون پوسیدگی حفظ کرد.

ج) شکست در بازیابی:

گاهی اوقات، فراموشی به دلیل نقص در نشانه های بازیابی رخ می دهد که منجر به ناتوانی در دسترسی به اطلاعات ذخیره شده می شود. پدیده نوک زبان نمونه ای از شکست در بازیابی است که در آن افراد در به خاطر آوردن اطلاعات خاص مشکل موقتی را تجربه می کنند.

د) سرکوب:

نظریه فروید مفهوم سرکوب را معرفی کرد و پیشنهاد کرد که خاطرات ناراحت کننده به عنوان مکانیزم دفاعی به ذهن ناخودآگاه منتقل می شوند. اگرچه بحث برانگیز است، اما سرکوب جنبه جالب فراموشی باقی مانده است.

نتیجه:

حافظه و فراموشی در هم تنیده اند و پیچیدگی های شناخت انسان را منعکس می کنند. با کاوش در مکانیسم‌های حافظه، از جمله رمزگذاری، ذخیره‌سازی و بازیابی، ما بینشی در مورد ماهیت پیچیده حافظه انسانی به دست می‌آوریم. درک عوامل مؤثر بر فراموشی، مانند تداخل، پوسیدگی، شکست در بازیابی و سرکوب، به ما امکان می دهد تعادل ظریف بین به خاطر سپردن و فراموشی را درک کنیم. بنابراین، حافظه و فراموشی، علیرغم اینکه به ظاهر متناقض هستند، توانایی ها و محدودیت های چشمگیر ذهن انسان را آشکار می کنند.