استفاده از tDCS برای درمان افسردگی و اختلالات خلقی

استفاده از tDCS برای درمان افسردگی و اختلالات خلقی چقدر میتونه مفید باشه؟ افسردگی و اختلالات خلقی میلیون ها نفر را در سراسر جهان تحت تاثیر قرار می دهد و باعث ناراحتی قابل توجهی می شود که عملکرد روزانه را مختل می کند. در حالی که درمان‌های سنتی مانند دارو و روان‌درمانی ثابت کرده‌اند که فناوری‌های نوظهور مؤثری مانند تحریک جریان مستقیم ترانس کرانیال (tDCS) امید جدیدی را برای نبرد علیه این شرایط ناتوان‌کننده ارائه می‌کنند. این مقاله به بررسی مزایای بالقوه tDCS یک مداخله درمانی غیرتهاجمی، ایمن و امیدوارکننده برای افسردگی و اختلالات خلقی می‌پردازد. با بررسی مطالعات، مثال‌های واقعی و ملاحظات اخلاقی، به مکانیسم‌های عمل، محدودیت‌ها، چشم‌اندازهای آینده و پیامدهای مرتبط با tDCS خواهیم پرداخت.

 

اثربخشی tDCS در درمان افسردگی:

تعداد فزاینده ای از تحقیقات نشان می دهد که tDCS می تواند به طور موثر علائم افسردگی را کاهش دهد. به عنوان مثال، یک کنترل تصادفی شده توسط برونونی و همکاران انجام شد. (۲۰۱۷) نشان داد که tDCS فعال شدت افسردگی را در مقایسه با تحریک ساختگی در میان بیماران مبتلا به اختلال افسردگی اساسی کاهش می دهد. علاوه بر این، متاآنالیزهای متعدد این یافته ها را با نشان دادن اندازه اثر متوسط ​​تا بزرگ به نفع S نسبت به مداخلات دارونما تثبیت کرده اند (Bennabi et al., 2021). این مطالعات شواهد قانع‌کننده‌ای ارائه می‌کنند که از اثربخشی tDCS به عنوان یک گزینه درمانی مناسب برای افسردگی حمایت می‌کند.

 

مکانیسم های زیربنایی اثرات درمانی:

مکانیسم های دقیقی که از طریق آن tDCS اثرات درمانی خود را بر اختلالات خلقی نشان می دهد، هنوز به طور کامل شناخته نشده است. با این حال چندین نظریه ارائه شده است. یکی از موارد پیشرو شامل تعدیل تحریک پذیری قشر مغز از طریق تغییرات ناشی از تحریک در پتانسیل های غشای عصبی است (Nitsche & Paulus 2011). با تغییر الگوهای فعالیت عصبی در نواحی خاص مغز مرتبط با پردازش هیجانی مانند قشر جلوی مغزی پشتی جانبی، tDCS ممکن است مدارهای عصبی ناهنجار دخیل در افسردگی را عادی کند (Bastani et al., 2020). تصور می‌شود که این اثر تعدیل‌کننده باعث تعادل مجدد سطوح انتقال‌دهنده‌های عصبی، مانند سروتونین و نقش مهمی در تنظیم خلق و خو می‌شود.

 

مثال های زندگی واقعی:

چندین مثال زندگی پتانسیل tDCS را در درمان افسردگی و اختلالات خلقی برجسته می کند. مورد الکس را در نظر بگیرید، فردی ۳۲ ساله که سال ها با مقاومت در برابر درمان دست و پنجه نرم می کرد. پس از انجام یک سری جلسات tDCS به عنوان بخشی از یک کارآزمایی بالینی، الکس بهبودهای قابل توجهی را در خلق و خو و بهزیستی کلی خود گزارش کرد. تجربه او بر تاثیر تغییردهنده‌ای که tDCS می‌تواند بر افرادی که به درمان‌های معمولی پاسخ داده‌اند، تاکید می‌کند.