بی اشتهایی عصبی
Anorexia nervosa
بی اشتهایی عصبی یک اختلال جدی خوردن است که با ترس شدید از افزایش وزن، تصویر بدن مخدوش و تلاش شدید برای کنترل مصرف غذا مشخص می شود. افراد مبتلا به بی اشتهایی عصبی اغلب وزن بدنشان به میزان قابل توجهی پایین است و رفتارهای غذایی محدودکننده ای دارند، مانند محدود کردن شدید کالری یا اجتناب از برخی گروه های غذایی.
افراد مبتلا به بی اشتهایی عصبی ممکن است ورزش بیش از حد انجام میدهند، از ملین ها یا دیورتیک ها استفاده کنند یا برای جلوگیری از افزایش وزن، رفتارهای ناسالم دیگری انجام دهند. علیرغم کمبود وزن، ممکن است همچنان خود را دارای اضافه وزن بدانند و به دنبال لاغری بی وقفه باشند.
بی اشتهایی عصبی می تواند پیامدهای جسمی و روانی شدیدی از جمله آسیب به اندام ها، عدم تعادل هورمونی، کاهش تراکم استخوان، افسردگی، اضطراب و کناره گیری اجتماعی داشته باشد. اگر شما یا شخصی که می شناسید با بی اشتهایی عصبی دست و پنجه نرم می کند، کمک حرفه ای ضروری است، زیرا مداخله زودهنگام می تواند شانس بهبودی را تا حد زیادی بهبود بخشد.
علائم بی اشتهایی عصبی:
برخی از علائم رایج بی اشتهایی عصبی عبارتند از:
۱. کاهش قابل توجه وزن یا کم وزنی: افراد مبتلا به بی اشتهایی عصبی معمولاً وزن بدنی دارند که به طور قابل توجهی کمتر از وزنی است که برای سن، قد و نوع بدن آنها سالم در نظر گرفته می شود.
۲. ترس شدید از افزایش وزن: ترس شدیدی از افزایش وزن یا چاق شدن وجود دارد، حتی اگر فرد از قبل کم وزن باشد.
۳. تصویر بدنی تحریف شده: افراد مبتلا به بی اشتهایی عصبی درک نادرستی از شکل و اندازه بدن خود دارند. آنها ممکن است خود را به عنوان اضافه وزن تصور کنند، حتی زمانی که به طور خطرناکی لاغر هستند.
۴. عادات غذایی محدود کننده: افراد ممکن است با محدود کردن شدید کالری، اجتناب از گروه های غذایی خاص یا پیروی از رژیم های غذایی سخت، مصرف غذای خود را محدود کنند. آنها همچنین ممکن است آداب و رسومی را در مورد غذا خوردن ایجاد کنند، مانند بریدن غذا به قطعات کوچک یا غذا خوردن بسیار آهسته.
۵. ورزش بیش از حد: درگیر شدن در برنامه های ورزشی بیش از حد و اجباری، حتی در شرایط ناسالم یا ناایمن، در بی اشتهایی عصبی رایج است.
۶. وسواس در مورد غذا و وزن: افکار و گفتگوها حول محور غذا، وزن و شکل بدن می چرخد. ممکن است نظارت مداوم بر کالری مصرفی، وزن کردن مکرر خود یا اندازه گیری اعضای بدن وجود داشته باشد.
۷. کناره گیری اجتماعی: افراد مبتلا به بی اشتهایی عصبی ممکن است به دلیل شرم، خجالت یا تمایل به پنهان کردن رفتارهای غذایی خود از فعالیت های اجتماعی کناره گیری کرده و خود را منزوی کنند.
۸. علائم فیزیکی: بی اشتهایی عصبی می تواند باعث علائم فیزیکی مانند خستگی، سرگیجه، ریزش مو، شکنندگی ناخن ها، پوست خشک، نامنظم یا عدم وجود قاعدگی (در خانم ها) و احساس سردی دائمی شود.
توجه به این نکته مهم است که همه افراد مبتلا به بی اشتهایی عصبی همه این علائم را نشان نمی دهند و شدت علائم می تواند متفاوت باشد. اگر شما یا شخصی که می شناسید این علائم را تجربه می کنید، مهم است که برای تشخیص دقیق و درمان مناسب از متخصص کمک بگیرید.
دلیل بی اشتهایی عصبی:
علت دقیق بی اشتهایی عصبی مشخص نیست و احتمالاً ترکیبی از عوامل ژنتیکی، بیولوژیکی، روانی و محیطی را شامل می شود. در اینجا برخی از عواملی که ممکن است در ایجاد بی اشتهایی عصبی نقش داشته باشند آورده شده است:
۱. ژنتیک: شواهدی مبنی بر تمایل ژنتیکی به اختلالات خوردن از جمله بی اشتهایی عصبی وجود دارد. داشتن سابقه خانوادگی اختلالات خوردن یا سایر شرایط سلامت روان می تواند خطر را افزایش دهد.
۲. عوامل روانی: برخی از ویژگی های شخصیتی مانند کمال گرایی، عزت نفس پایین و سطوح بالای اضطراب یا تکانشگری ممکن است در ایجاد بی اشتهایی عصبی نقش داشته باشند. علاوه بر این، افراد با سابقه تروما یا سوء استفاده ممکن است در معرض خطر بیشتری باشند.
۳. عوامل اجتماعی-فرهنگی: فشارهای اجتماعی و آرمان های فرهنگی که بر لاغری تاکید دارند و آن را با زیبایی و موفقیت یکی می دانند، می توانند در بروز بی اشتهایی عصبی نقش داشته باشند. تصویر رسانه ای از بدن های لاغر و تأثیر همسالان، خانواده و شبکه های اجتماعی نیز می تواند در این امر مؤثر باشد.
۴. عوامل بیوشیمیایی: عدم تعادل در برخی مواد شیمیایی مغز، مانند سروتونین، ممکن است در ایجاد اختلالات خوردن، از جمله بی اشتهایی عصبی نقش داشته باشد. این عدم تعادل می تواند بر خلق و خو، اشتها و کنترل تکانه تأثیر بگذارد.
۵. عوامل محیطی: برخی از رویدادهای زندگی، مانند تغییرات یا گذارهای قابل توجه، فشارهای اجتماعی، یا سابقه طعنه زدن یا انتقاد در مورد وزن یا ظاهر، می تواند باعث شروع بی اشتهایی عصبی در افراد آسیب پذیر شود.
مهم است که به یاد داشته باشید که تجربه هر فرد با بی اشتهایی عصبی منحصر به فرد است و علل و محرک های خاص می تواند متفاوت باشد. درمان بی اشتهایی عصبی اغلب شامل یک رویکرد چند رشته ای است که هر دو جنبه فیزیکی و روانی این اختلال را مورد توجه قرار می دهد.
درمان بی اشتهایی عصبی:
درمان بی اشتهایی عصبی معمولاً شامل یک رویکرد چند رشته ای است که جنبه های فیزیکی، روانی و تغذیه ای این اختلال را مورد توجه قرار می دهد. اهداف اولیه درمان عبارتند از بازگرداندن وزن سالم، رسیدگی به هرگونه عارضه پزشکی، رسیدگی به مسائل روانشناختی اساسی و ایجاد عادات و رفتارهای غذایی سالم. در اینجا برخی از اجزای رایج درمان بی اشتهایی عصبی آورده شده است:
۱. نظارت پزشکی: درمان اغلب با یک ارزیابی پزشکی کامل برای ارزیابی هرگونه عارضه فیزیکی و ایجاد یک خط پایه برای درمان آغاز می شود. متخصصان پزشکی علائم حیاتی، سطوح الکترولیت و عملکرد اندام را در طول فرآیند درمان به دقت بررسی خواهند کرد.
۲. مشاوره تغذیه: کار با یک متخصص تغذیه ثبت شده برای کمک به افراد برای ایجاد یک برنامه غذایی متعادل و مغذی بسیار مهم است. آنها می توانند در مورد تغذیه مناسب، اندازه وعده ها و زمان بندی وعده های غذایی آموزش دهند. هدف مشاوره تغذیه بازگرداندن وزن سالم و عادی سازی الگوهای غذایی است.
۳. روان درمانی: انواع مختلفی از درمان، مانند درمان شناختی- رفتاری (CBT)، رفتار درمانی دیالکتیکی (DBT) و درمان مبتنی بر خانواده (FBT)، معمولا در درمان بی اشتهایی عصبی استفاده می شود. این درمان ها می توانند به افراد کمک کنند تا افکار و باورهای تحریف شده در مورد غذا و تصویر بدن را برطرف کنند، مهارت های مقابله ای را توسعه دهند و عزت نفس را بهبود بخشند.
۴. دارو: در موارد خاص، ممکن است دارو برای رفع هر گونه بیماری زمینه ای سلامت روان، مانند افسردگی یا اضطراب، که اغلب با بی اشتهایی عصبی همراه است، تجویز شود. دارو می تواند به مدیریت علائم و حمایت از روند بهبودی کمک کند.
۵. گروه های حمایتی یا گروه درمانی: شرکت در گروه های حمایتی یا گروه درمانی می تواند به افراد مبتلا به بی اشتهایی عصبی احساس اجتماع و تفاهم بدهد. به اشتراک گذاشتن تجربیات و دریافت حمایت از دیگرانی که با چالش های مشابه مواجه شده اند می تواند مفید باشد.
۶. بستری شدن در بیمارستان یا درمان اقامتی: در موارد شدید که خطر عوارض پزشکی وجود دارد یا فرد قادر به شرکت در درمان سرپایی نیست، ممکن است بستری شدن در بیمارستان یا درمان اقامتی ضروری باشد. این تنظیمات پشتیبانی پزشکی و درمانی شبانه روزی را ارائه می دهند.
توجه به این نکته مهم است که رویکرد درمانی ممکن است بسته به نیازهای خاص فرد و شدت اختلال متفاوت باشد. مداخله زودهنگام و حمایت طولانی مدت از عوامل کلیدی در دستیابی به بهبودی موفق از بی اشتهایی عصبی هستند. یک برنامه درمانی جامع باید با همکاری تیمی از متخصصان پزشکی، درمانگران و متخصصان تغذیه که در زمینه اختلالات خوردن تخصص دارند، ایجاد شود.
اختلال بی اشتهایی عصبی با کدام قسمت مغز مرتبط است؟
بی اشتهایی عصبی یک اختلال پیچیده است که عوامل مختلفی از جمله مولفه های روانی، اجتماعی و بیولوژیکی را شامل می شود. در حالی که این تنها به یک بخش خاص از مغز نسبت داده نمی شود، تحقیقات نشان می دهد که ممکن است تغییراتی در مناطق خاصی از مغز و سیستم های عصبی شیمیایی دخیل در ایجاد و حفظ بی اشتهایی عصبی وجود داشته باشد.
برخی از مطالعات نشان داده اند که افراد مبتلا به بی اشتهایی عصبی ممکن است در ساختار و عملکرد مغز، به ویژه در زمینه های مرتبط با پردازش پاداش، درک تصویر بدن و کنترل شناختی، تفاوت هایی داشته باشند. این نواحی شامل اینسولا، قشر پیش پیشانی، قشر سینگولیت قدامی و مخطط هستند.
علاوه بر این، شواهدی از اختلال در تنظیم کننده های عصبی مختلف مانند سروتونین، دوپامین و نوراپی نفرین وجود دارد که نقش مهمی در تنظیم خلق و خو، اشتها و پردازش پاداش دارند. این عدم تعادل انتقال دهنده های عصبی ممکن است به ایجاد و تداوم بی اشتهایی عصبی کمک کند.
توجه به این نکته مهم است که رابطه بین بی اشتهایی عصبی و مغز هنوز در حال بررسی است و تحقیقات بیشتری برای درک کامل زیربنای عصبی این اختلال مورد نیاز است.
آیا دستگاه های علوم اعصاب(نوروساینس) بر تشخیص و درمان اختلال بی اشتهایی عصبی موثر هستند؟
دستگاه های علوم اعصاب، مانند نوروفیدبک یا تکنیک های تحریک مغز، به عنوان درمان های بالقوه برای بی اشتهایی عصبی (AN) مورد بررسی قرار گرفته اند. با این حال، اثربخشی این دستگاه ها در درمان بی اشتهایی عصبی هنوز در حال مطالعه است و هنوز به خوبی تثبیت نشده است.
برخی از مطالعات نتایج امیدوارکنندهای را نشان دادهاند که نشان میدهد دستگاههای علوم اعصاب ممکن است پتانسیلی در کاهش علائم خاص مرتبط با بی اشتهایی عصبی ، مانند اضطراب یا نارضایتی از تصویر بدن داشته باشند. به عنوان مثال، نشان داده شده است که آموزش نوروفیدبک باعث بهبود انعطاف پذیری شناختی و کاهش اضطراب در افراد مبتلا به بی اشتهایی عصبی می شود.
از سوی دیگر، تحقیقات در این زمینه هنوز محدود است و مطالعات بیشتری برای تعیین اثربخشی و ایمنی بلندمدت دستگاههای علوم اعصاب در درمان بی اشتهایی عصبی مورد نیاز است. علاوه بر این، بی اشتهایی عصبی یک اختلال پیچیده با عوامل متعددی است که در ایجاد و نگهداری آن نقش دارند، بنابراین یک رویکرد درمانی جامع که شامل مداخلات روانشناختی، تغذیهای و پزشکی است معمولاً توصیه میشود.
مهم است که با یک متخصص مراقبت های بهداشتی که در زمینه اختلالات خوردن تخصص دارد مشورت کنید تا در مورد مناسب ترین گزینه های درمانی برای افراد مبتلا به بی اشتهایی عصبی صحبت کنید.
توصیه هایی جهت جلوگیری از ابتلا به اختلال بی اشتهایی عصبی:
دستگاه های علوم اعصاب، مانند نوروفیدبک یا تکنیک های تحریک مغز، به عنوان درمان های بالقوه برای بی اشتهایی عصبی (AN) مورد بررسی قرار گرفته اند. با این حال، اثربخشی این دستگاه ها در درمان AN هنوز در حال مطالعه است و هنوز به خوبی تثبیت نشده است.
برخی از مطالعات نتایج امیدوارکنندهای را نشان دادهاند که نشان میدهد دستگاههای علوم اعصاب ممکن است پتانسیلی در کاهش علائم خاص مرتبط با بی اشتهایی عصبی ، مانند اضطراب یا نارضایتی از تصویر بدن داشته باشند. به عنوان مثال، نشان داده شده است که آموزش نوروفیدبک باعث بهبود انعطاف پذیری شناختی و کاهش اضطراب در افراد مبتلا به بی اشتهایی عصبی می شود.
از سوی دیگر، تحقیقات در این زمینه هنوز محدود است و مطالعات بیشتری برای تعیین اثربخشی و ایمنی بلندمدت دستگاههای علوم اعصاب در درمان بی اشتهایی عصبی مورد نیاز است. علاوه بر این، بی اشتهایی عصبی یک اختلال پیچیده با عوامل متعددی است که در ایجاد و نگهداری آن نقش دارند، بنابراین یک رویکرد درمانی جامع که شامل مداخلات روانشناختی، تغذیهای و پزشکی است معمولاً توصیه میشود.
مهم است که با یک متخصص مراقبت های بهداشتی که در زمینه اختلالات خوردن تخصص دارد مشورت کنید تا در مورد مناسب ترین گزینه های درمانی برای افراد مبتلا به بی اشتهایی عصبی صحبت کنید.
داستانی پیرامون اختلال بی اشتهایی عصبی:
بوم مقاوم: سفر لیلی به سوی بهبودی
روزی روزگاری در شهر کوچکی به نام سرنیتیویل، دختر جوانی به نام لیلی زندگی می کرد. لیلی دختری باهوش و با استعداد بود که به خاطر توانایی های هنری و قلب مهربانش معروف بود. با این حال، او در سکوت با یک نبرد مخفی دست و پنجه نرم می کرد که تمام فکر و عمل او را درگیر می کرد – بی اشتهایی عصبی.
لیلی همیشه یک کمال گرا بود و در هر کاری که انجام می داد برای برتری تلاش می کرد. او انتظارات زیادی از خود داشت و فشار زیادی را برای برآورده کردن استانداردهای زیبایی اجتماعی احساس می کرد. به تدریج، میل لیلی به کنترل به یک وسواس ناسالم نسبت به وزن و ظاهرش تبدیل شد.
با گذشت روزها، رابطه لیلی با غذا محدودتر شد. او با دقت کالری ها را می شمرد، از گروه های غذایی خاصی اجتناب می کرد و مدام خود را وزن می کرد. او بر این باور بود که با کنترل مصرف غذا، می تواند به اندام کاملی دست یابد و احساس موفقیت به دست آورد.
خانواده و دوستان لیلی متوجه تغییرات در رفتار او شدند. وقتی او گوشهگیر، تحریکپذیر و از نظر جسمی ضعیف شد، آنها نگران شدند. آنها نگرانی های خود را ابراز کردند و او را تشویق کردند که به دنبال کمک باشد، اما لیلی در چنگال اختلال خود گرفتار شد. او معتقد بود که ارزش او مستقیماً با وزن او مرتبط است و از دست دادن پوند بیشتر باعث خوشحالی او می شود.
یک روز، خانم تامپسون، معلم هنر لیلی، متوجه وخامت حال او شد. او قبلاً علائم را دیده بود و با اثرات مخرب اختلالات خوردن آشنا بود. خانم تامپسون با نگرانی و دلسوزی واقعی به لیلی نزدیک شد و از او حمایت کرد و گوش شنوا داشت.
لیلی ابتدا مردد بود، اما همدلی و درک خانم تامپسون به تدریج دیوارهای او را شکست. آنها با هم سفری را برای بهبودی آغاز کردند و از درمانگران و متخصصان تغذیه که در درمان اختلالات خوردن تخصص داشتند، کمک گرفتند.
راه بهبودی برای لیلی آسان نبود. او با چالشهای متعددی از جمله مواجهه با تصویر بدن نادرست خود و یادگیری مجدد عادات غذایی سالم روبرو شد. با این حال، با حمایت خانواده، دوستان و تیم حرفه ای، لیلی دوباره کنترل زندگی خود را به دست گرفت.
از طریق درمان، لیلی متوجه شد که ارزش او با ظاهر او تعریف نمی شود. او آموخت که استعدادها، علایق و عشق و حمایت اطرافیانش را بپذیرد. آثار هنری لیلی به خروجی قدرتمندی برای احساسات او تبدیل شد و به او اجازه داد تا سفر شفابخش خود را بیان کند و الهام بخش دیگرانی باشد که با نبردهای مشابه دست و پنجه نرم می کردند.
با گذشت زمان، قدرت و انعطافپذیری لیلی به او کمک کرد تا بر بیاشتهایی عصبی غلبه کند. او مدافع سلامت روان شد و داستان خود را برای افزایش آگاهی و ارتقای درک به اشتراک گذاشت. سفر لیلی به همه یادآوری کرد که بهبودی امکان پذیر است و درخواست کمک و حمایت نشانه ضعف نیست، بلکه گامی شجاعانه به سوی زندگی سالم تر و شادتر است.
و به این ترتیب، داستان لیلی در سرنیتی ویل پخش شد و امید را برانگیخت و کسانی را که نیاز داشتند تشویق کرد تا برای کمک دراز کنند. سفر او به همه اهمیت شفقت، درک و قدرت اجتماع در غلبه بر چالش های بی اشتهایی عصبی را آموخت.
پیام بگذارید
(0 دیدگاه)